دنیا، چنین آقامديری، به خود، ندیده است!

آقا، شديدترين و پيچيده‌ترين مسايل دانش‌آموزانِ بدقلـق را حل كرده بود. من، با یک نفـر دعـوا کرده بودم و از او متنفر شده بودم و قرار گذاشته بودیم بیرون تا او را حسابی بزنیم؛ به پیش آقا رفتیم؛ آقا، ما را خیلی راحت آشتی داد و باهم دست دادیم و روبوسی کردیم؛ اگر شخص دیگری بود، می‌گفت: از تو یک نمره و از تو هم، دو نمره کسر می‌کنم؛ بروید و جلوی چشمم ظاهر نشوید. این شد راه حل؟